پارسایـــــــــــــــــــــــــــــــِیپارسایـــــــــــــــــــــــــــــــِی، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه سن داره

پارســــــــــــــــــایی

عکس های گذشته و خاطرات اصفهان خرداد 92

1392/12/7 18:45
نویسنده : دایی جون
2,987 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر یکی از عشق های زندگیم بر عشقی که وجودم پر از دوست داشتنه.

سلام دایی جون ، سلام بر مرد کوچک زندگی من

سلام بر تمامی عزیزان که از وبلاگ پارسایی دیدن می کنند .

دایی جون بازم خیلی وقته خبری ازم نبود ، خب نمی خوام توجیه کنم ولی زندگی این روزهای ایران سخت شد و پر فشار و پر استرس ، ولی با تمام شرایط بد ! خدایا شکرت از روی زبونم نمی افته.

دایی جون دلم برات یه ذره شده اینقدر دلم برای تو و خانواده تنگ شده که هر شب کلیپ های تکراریت را می بینم  و خوشحال میشم که دوست داشتن زیبایی مثل تو در زندگیم دارم . با این عکس ها خودم دل داری می دم که به زودی می بینمت.هر وقت فشار زندگی و تنهایی خسته ام می کنه این خاطرات تو هستش که شرایط برام آسون می کنه .

92/03/23 وقتی با مامان و بابا و آقاجون اینا اومدید اصفهان نمی دونم چطوری این روزها گذشت که اصلا متوجه زمان نشدم ولی در همین مدت کم خاطرات قشنگی داشتیم که همگی کنار هم بودیم .

خب دایی جون نمی تونم مثل موقعه هایی که اهواز بودم از خاطرات خودم با تو برات بنویسم چون در کنارت نیستم و از خاطرات زندگی خبری ندارم و اگر هم داشته باشم خیلی مختصره . ولی هر چقدر ازت دور باشم مطمئن باش چیزی از دوست داشتنم کم نمی کنه جوجه خوشکلم.

دایی جون این تنها عکس هایی که از تولدت به دستم رسیده .جای دایی خالی امیدوارم سال بعد کنارت باشم  :


 

این عکس ها عمو میثم برام فرستاده که من تا حالا ندیده بودمشون :

الهی قربونت برم که عاشق این عکس زیبا شدم ولی حیف که زیاد کیفیت خوبی نداره 

این دوتا عکس مربوط با دختر عمه  فاطمه جونه ، هر دوتاتون خیلی خوشکل افتادید 

این لباسی که تنته مال بچگی بابایی .دوست دارم دوست دارم دوست دارم

خب بریم عکس های ویلا چادگان اصفهان 

 

اینقدر دوس داری مامانی اخر ظرف پودر کیک بهت بده و تو هم با دست بخوری

شیطونی پای منقل

اینقدر از گوجه خوشت میاد. قیافشو نگاه کن ! الهی فدات بشم

خب دایی جون عکس ها تمام شد و امیدوارم زود زود ببینمت خیلی دوست دارم و مطمئن باش همیشه در قلبم هستی.

در آخر دایی جون می خوام در مورد وبلاگت توضیح بدم .بعد ها که وبلاگت می بینی متوجه میشی که آمار بازدید وبلاگت خوب بوده ولی نظرات وبلاگت کمه خب یکی از دلیل هاش به خاطره منه عزیزم چون من یک دایی مجرد هستم و تو فرهنگ ما نوشته نشده که مردا احساس ندارند و از مردها موجودی بی احساس ساختن که حق گفتن احساسشون ندارند و اگر داشته باشند پر از انتقاده .دایی جون من کاری به انتقاد هایی که از من میشه ندارم و کاره خودم را می کنم و احساسم نسبت به تو می گم و اگر متهم به هر چی بشم بازم از احساسم دست بر نمی دارم .خب منم مثل هر جون دیگه تو زندگیم اشتباهاتی دارم که با گذشتن از اون اشتباهات درسهایی می گیرم که در صورت بروز اون مشکل بتونم با تجربه قبلی حلش کنم .

ولی با تمام این صحبت ها هنوز دوستان پداران و مادرانی هستن که لطف خودشون نسبت به تو و وبلاگت از ما دریغ نمی کنند و همیشه با حضورشان ما را خوشحال می کنند و تمامشون از صمیمه قلبم تشکر می کنم و امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشن.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)